معنی پناهگاه
لغت نامه دهخدا
پناهگاه. [پ َ] (اِ مرکب) آنجا که برای حفظ جان و سلامت پناه برند. اندخسواره. جای استوار. ملجاء. معاذ. ملاذ. مفازه. منجات. مناص. حصن. (مجمل اللغه). مأوی. موئل. معقل. کنف. (دهار). مفزع. مَثمل. وَزْر. لوذ. حِرز. (محمود ربنجنی). حصار. و نیز رجوع به پناه جای شود.
فرهنگ عمید
جایی که به آن پناه ببرند،
جای امن که از ترس دشمن در آنجا پناهنده شوند، پناهجای،
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
عیاذ، ماوا، معاذ، ملاذ، ملجا، تکیهگاه، حفاظ، مامن، مخفیگاه، مفر
فارسی به انگلیسی
Cover, Covert, Harbor, Harborage, Haven, Lair, Shelter
فارسی به ترکی
barınak, sığınak
فارسی به عربی
کوخ، لجوء، ماوی، مظله، معقل، ملجا، میناء
فرهنگ فارسی هوشیار
آنجا که برای حفظ جان وسلانت پناه برند، جای استوار
فارسی به ایتالیایی
riparo
فارسی به آلمانی
Asyl (n), Der hafen [noun]
معادل ابجد
84