معنی پوزه‌ بند

لغت نامه دهخدا

پوزه بند

پوزه بند. [زَ / زِ ب َ] (اِ مرکب) آلتی که بر دهان حیوان چون اسب و خر و گاو و گوساله وگوسفند و سگ و امثال آن بندند تا زیان بکشت نرسانندیا نگزند یا آواز نکنند و یا بیش از حد پستان مادر نمکند. پوزبند. بتفوزبند. دهن بند. کمام: تو باک مدار که ما آن چنانکه بستان ترا سبز کردیم همه ٔ چرندگان را پوزه بند بربستیم. (از نامه ٔ سنائی بعمرخیام). فدام، بتفوزبند گاوان. (منتهی الارب). || لویشه. و لبیشه.

حل جدول

فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

گویش مازندرانی

پوزه بند

پوزه بند

فرهنگ فارسی هوشیار

پوزه بند

(اسم) تسمه های بهم پیوسته مشبک که دهان چار پایان مانند استر خر گاو و سگ را بدان بندند تا گاز نگیرند و بره و بزغاله را بدان بندند تا دیگر از پستان مادر شیر نمکند پوزه بند دهان بند.

فارسی به آلمانی

پوزه بند

Einen maulkorb anlegen, Maulkorb (m), Mündung (f), Schnauze (f)

معادل ابجد

پوزه‌ بند

76

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری