معنی پوشیده شدن

لغت نامه دهخدا

پوشیده شدن

پوشیده شدن. [دَ / دِ ش ُ دَ] (مص مرکب) ملبس شدن. بتن کرده شدن. تغطی. تغشی. تستر. استتار. انتقاب. فرا گرفته شدن چیزی بچیزی. انخساف. انغمام. (تاج المصادر). اکتنان. (تاج المصادر) (منتهی الارب). تکنین. تطمس. انطماس. لیه. التطاط؛ پوشیده شدن زن. (منتهی الارب). تلبس، لوذ، لواذ، لیاذ؛ پوشیده شدن بچیزی. تکفر؛ پوشیده شدن در سلاح. (تاج المصادر). تدجیج، پوشیده شدن بسلاح. (از منتهی الارب). || مخفی شدن. پنهان ماندن. پنهان شدن. بوص. (منتهی الارب). اکتنان. (منتهی الارب) (تاج المصادر). استبطان. اشکال. (تاج المصادر). اشتباه. ادحال. دسوه. ضرء. انطماس. کمون. (منتهی الارب). انکتام. (تاج المصادر). سرق. (منتهی الارب). استبهام. وَدس. (تاج المصادر) (منتهی الارب). تواری. (منتهی الارب). التباس. تکمی. (تاج المصادر) (منتهی الارب): چنانکه دمادم قاصدان میرسیدند و مزد ایشان میدادند تا کار فرو نماند و چیزی پوشیده نشود. (تاریخ بیهقی ص 366). انطلاس، پوشیده شدن کار. (منتهی الارب). اشتباه، پوشیده شدن کار. عمامه؛ پوشیده شدن خبر. (تاج المصادر).

حل جدول

فارسی به انگلیسی

فارسی به ترکی

پوشیده شدن‬

kaplanmak, örtülmek

فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

پوشیده شدن

(مصدر) ‎-1 ملبس شدنتکفرپوشیده شدن در لباس. ‎-2 مخفی شدنپنهان ماندن نهان گشتن: چنانکه دما دم قاصدان میرسیدند و مزد ایشان میدادن تا کار فرو نماند و چیزی پوشیده نشود.

معادل ابجد

پوشیده شدن

681

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری