معنی پوشیدگی
لغت نامه دهخدا
پوشیدگی. [دَ/ دِ] (حامص) حالت و چگونگی پوشیده. مستوری. مستوربودن. ستر. خفاء. استتار. خفیه. (دهار). احتجاب. کسوف. غماء. (دهار). خافیه. (منتهی الارب):
سه دیگر که بالا و رویش بود
بپوشیدگی نیز خویش بود.
فردوسی.
|| ابهام. التباس. قذحمه. و فی المثل صرحت بقذحمه، ای وضحت القصه بعدالتباس. (منتهی الارب). تشابه، شبهه؛ پوشیدگی کار و مانند آن. (منتهی الارب). غشاوه؛ پوشیدگی چشم. اشکال، پوشیده شدن امر. (منتهی الارب). اشکال، پوشیدگی ببردن و هذا من باب السلب والایجاب. (تاج المصادر بیهقی). عفاء؛ پوشیدگی و ناپدیدگی. (منتهی الارب).
فرهنگ معین
حالت هر چیز پوشیده، ابهام. [خوانش: (دِ) (حامص.)]
فرهنگ عمید
حالت هرچیز پوشیده،
مستوری،
حل جدول
فارسی به عربی
سریه
فرهنگ فارسی هوشیار
کیفیت و حالت پوشیده، مستوری مستور بودن خفا، ابهام التباس شبهه.
معادل ابجد
352