معنی پوپ
لغت نامه دهخدا
پوپ. [پُپ ْ] (اِخ) یکی از مشاهیر شعرای انگلیس. مولد وی لندن بسال 1688 و وفات 1744م. او در سن دوازده سالگی بشعر گفتن آغاز و شهرت عظیمی بدست کرد و از آثار قلمی خود کسب ثروت و سرمایه ٔ بزرگ گرد آورد و منظومه های غرّای بسیار سرود، هزلیاتی چند نیز دارد. وی ایلیاد هومر را نظماً به انگلیسی ترجمه کرده است.
پوپ. (اِ) رجوع به پوب شود.
فرهنگ معین
(پُ) (اِ.) تاج و کاکل پرندگان.
فرهنگ عمید
تاجی از پر که بر سر بعضی پرندگان میروید، کاکُل پرنده،
شانهبهسر، هدهد،
حل جدول
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) تاجی که اپر که بر سر بعضی از طیور دیده میشود کاکل مرغ، پوپش
معادل ابجد
10