معنی پیام رسان شرکت گوگل
حل جدول
گوگل تاک
مرورگر شرکت گوگل
گوگل کروم
کبوتر پیام رسان
نامه بر
پیام رسان ایرانی
آی گپ
از نرم افزارهای شرکت گوگل
گوگل دسکتاپ
یک محصول وب از شرکت گوگل
گوگل مپس
یک شبکه اجتماعی از شرکت گوگل
گوگل باز
دو بنیانگذار شرکت گوگل
لری پیج
سرویس ایمیل شرکت گوگل
جی میل
لغت نامه دهخدا
گوگل.[گ َ / گُو گ َ] (اِ مرکب) از گو (=گاو) + گل (= گله)، گله ٔ گاو. گاوگل. گله ٔ بزرگ. (یادداشت مؤلف).
رسان
رسان. [رَ / رِ] (نف مرخم) رساننده و آورنده و همیشه بطور ترکیب استعمال می شود، مانند: سلام سلامت رسان، یعنی سلامی که آرزومند تندرستی و عافیت است و... (ناظم الاطباء). صفت فاعلی است از رساندن. (از شعوری ج 2 ص 12). رساننده، چنانکه مژده رسان و مانند آن. (آنندراج). ابلاغ کننده.
- رسالت رسان، پیام رسان. که رسالت کند:
گر زر فدای دوست کند اهل روزگار
ما سر فدای پای رسالت رسان دوست.
سعدی.
- روزی رسان، رساننده ٔ روزی.رزق رسان. روزی ده. کنایه از خدای که روزی ده مردم است:
خدای است رزاق و روزی رسان.
نظامی.
دگر روز باز اتفاق اوفتاد
که روزی رسان قوت و روزیش داد.
سعدی.
- سلام رسان، رساننده ٔ سلام. برنده ٔ پیغام سلام. ابلاغ کننده ٔ سلام. (یادداشت مؤلف).
- سلام سلامت رسان، یعنی سلامی که آرزومند تندرستی و عافیت است. (ناظم الاطباء).
- مژده رسان، مژده آورنده. (ناظم الاطباء). ابلاغ کننده ٔ مژده. رساننده ٔ نوید.
- نامه رسان، رساننده ٔ نامه. نامه بَر. بَرَنده ٔ نامه. در اصطلاح اداری مستخدمی را گویند که عهده دار رساندن نامه های وزارتخانه یا ادارات یا مؤسسات و بنگاههاست.
|| وفی. وافی. (منتهی الارب). رسا. بالغ. کامل.
- نارسان، نارسا. نابالغ. ناقص. مقابل بالغ و کامل و رسا:
گفت من گفتم که عهد آن خسان
خام باشد خام و زشت و نارسان.
مولوی.
|| رسنده. متصل شونده:
دگر هرکه یازد به چیز کسان
بود خشم ما سوی آنکس رسان.
فردوسی.
سوم دور بودن ز چیز کسان
که دردش بود سوی آنکس رسان.
فردوسی.
چو دستت به چیز تونبود رسان
چه چیز تو باشد چه آن ِ کسان.
اسدی.
به آشنا و به بیگانه جود اوست رسان
اگر سوابق هست و اگر سوابق نیست.
سوزنی.
رسان بود کرم دست او به دشمن و دوست
ندارد آگهی از پایگاهی و سرور.
سوزنی.
و رجوع به رساندن شود.
گوگل وان
گوگل وان. [گ َ / گُو گ َ] (ص مرکب، اِ مرکب) گوگل بان. رجوع به گوگل بان شود.
گوگل بانی
گوگل بانی. [گ َ / گُو گ َ] (حامص مرکب) گاوگلبانی. شغل گوگل بان. رجوع به گوگل بان و گاوگلبان و گاوگلبانی شود.
فرهنگ معین
(رَ یا رِ) (ص فا.) در ترکیب به معنی «رساننده » آید: نامه رسان، روزی رسان.
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) گوگل بان.
معادل ابجد
1360