معنی پیروز شدن
لغت نامه دهخدا
پیروز شدن.[ش ُ دَ] (مص مرکب) غالب گشتن. مظفر گشتن. فیروزی یافتن. فاتح گردیدن. کامیاب شدن. ظفر یافتن. انجاح. نجح. (منتهی الارب). نجاح. (منتهی الارب):
چو آگاهی آمد بنزدیک شاه
که خرّاد پیروز شد باسپاه
بجز کینه ٔ ساوه شاهش نماند
خرد را به اندیشه اندر نشاند.
فردوسی.
چو پیروز شد دزد تیره روان
چه غم دارد از گریه ٔ کاروان.
سعدی.
حل جدول
فارسی به انگلیسی
Defeat, Overcome, Triumph, Win
فارسی به ترکی
galip gelmek, üstün gelmek, zafer kazanmak, yenmek
فارسی به عربی
فوز
فرهنگ فارسی هوشیار
غالب گشتن، ظفر یافتن
فارسی به ایتالیایی
فارسی به آلمانی
Gewinnen, Siegen
واژه پیشنهادی
غالب آمدن
معادل ابجد
579