معنی پیشوایی
فرهنگ عمید
سرکردگی، رهبری،
حل جدول
قیادت
مترادف و متضاد زبان فارسی
تسلط، حکومت، رهبری، ریاست، زعامت، سروری، فرماندهی، فرمانروایی، قیادت
فارسی به انگلیسی
Leading
فارسی به عربی
هیمنه
فرهنگ فارسی هوشیار
عمل پیشوا امامت قیادت رهبری: پس در روزگار پادشاهان این خاندان. . . برانم از پیشواییها و قضاها و شغلها که ویرا (بوصادق تبانی را) فرمودند. . . . یا پیشوایی فرستادگان. پیشواز رفتن پذیره شدن.
فارسی به آلمانی
Die hegemonie [noun]
معادل ابجد
339