معنی پیش مزد

لغت نامه دهخدا

پیش مزد

پیش مزد. [م ُ] (اِ مرکب) مساعده. ربون. (اسدی). ارمون. دستاران. پیش دست. پیشادست. بیعانه (آنندراج).

فرهنگ عمید

پیش مزد

مزدی که پیشکی به کارگر داده شود، مساعده، بیعانه،

حل جدول

فرهنگ فارسی هوشیار

پیش مزد

مساعده، بیعانه

معادل ابجد

پیش مزد

363

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری