معنی پی جویی
فرهنگ معین
(~.) (حامص.) جست و جو، کاوش.
فرهنگ عمید
رد و اثر چیزی را جستجو کردن،
حل جدول
ردیاب
فرهنگ فارسی هوشیار
عمل پی جو جستن اثر پا، جستجو تفحص کاوش.
واژه پیشنهادی
ردگیری
معادل ابجد
41
(~.) (حامص.) جست و جو، کاوش.
رد و اثر چیزی را جستجو کردن،
ردیاب
عمل پی جو جستن اثر پا، جستجو تفحص کاوش.
ردگیری
41