معنی پی ریزی کردن

لغت نامه دهخدا

پی ریزی کردن

پی ریزی کردن. [پ َ / پ ِ ک َ دَ] (مص مرکب) تأسیس کردن. بنیاد نهادن. پی افکندن. اساس نهادن.

حل جدول

فرهنگ فارسی هوشیار

پی ریزی کردن

تاسیس کردن

معادل ابجد

پی ریزی کردن

513

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری