معنی چابلوسی و تملق

حل جدول

چابلوسی و تملق

مداهنه


تملق

چاپلوسی

لغت نامه دهخدا

چابلوسی

چابلوسی. (حامص) تملق گویی. چرب زبانی. و رجوع به چاپلوسی شود.


تملق

تملق. [ت َ م َل ْ ل ُ] (ع مص) چاپلوسی کردن. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی) (دهار) (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). تملاق. (منتهی الارب) (آنندراج) (اقرب الموارد). رجوع به تملاق شود.

فارسی به عربی

تملق

تملق

عربی به فارسی

تملق

پرستش , ستایش , چاپلوسی , نوازش , ریشخند , چاپلوس , گول , دست بسر کردن , تملق

ریشخند کردن , گول زدن , خر کردن

فرهنگ عمید

تملق

چرب‌زبانی کردن، چاپلوسی و اظهار فروتنی و محبت کردن،

فرهنگ فارسی آزاد

تملق

تَمَلُّق، اظهار مَوَدَّت و خضوع و عبودیت کردن، بر خلاف حقیقت اظهار ارادت کردن،

فرهنگ معین

تملق

(تَ مَ لُّ) [ع.] (مص ل.) چاپلوسی کردن، چرب زبانی کردن.

کلمات بیگانه به فارسی

تملق

چاپلوسی

مترادف و متضاد زبان فارسی

تملق

تبصبص، تصلف، چاپلوسی، چرب‌زبانی، ریاکاری، زبان‌به‌مزدی، سالوس، مجیز، مجیزگویی، دم‌لابه، مداهنه، موس‌موس، چاپلوسی کردن، چرب زبانی کردن، مجیز گفتن، مداهنه کردن، لابه کردن

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

تملق

چاپلوسی

واژه پیشنهادی

تملق

خود شیرینی

کاسه لیسی کردن

معادل ابجد

چابلوسی و تملق

688

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری