معنی چاه کن
لغت نامه دهخدا
چاه کن. [ک َ] (نف مرکب) مقنی و چاخو. (ناظم الاطباء). کسی که کارش چاه کندن است. (فرهنگ نظام). حفار. کموش. کَن کَن. چاه کننده. کننده ٔ چاه. آنکه چاه میکند. غارّ. (منتهی الارب):
ببرد از میان لشکری چاه کن
کجا نام بردند از آن انجمن.
فردوسی.
پی چاهکن در ته چاه زن
سر راهزن بر سر راه زن.
ظهوری (از آنندراج).
- امثال:
چاهکن ته چاه است.
|| ظالم و مکار. (آنندراج) (غیاث). مجازاً کسی که برای آزار دیگری مکر یا ظلم میکند. (فرهنگ نظام). || (اِ مرکب) آلتی جهت کندن چاه. (ناظم الاطباء).
فرهنگ عمید
کسی که پیشهاش کندن چاه یا لایروبی کاریز است، چاهکن، مقنی،
کسی که چاه مستراح را خالی میکند. δ بیشتر در معنای دوم استفاده میشود،
فرهنگ فارسی هوشیار
مقنی، کسی که کارش چاه کندن است
واژه پیشنهادی
مقنی
معادل ابجد
79