معنی چراغانی کردن

لغت نامه دهخدا

چراغانی کردن

چراغانی کردن. [چ َ / چ ِ ک َ دَ] (مص مرکب) چراغان کردن. چراغ بسیار بمناسبت جشنی یا شادمانی روشن کردن. چراغباران کردن. جشن گرفتن. مجلس جشن و شادی در محلی که چراغهای بسیار روشن است برپاداشتن. چراغونی کردن. چراغبارونی کردن. رجوع به چراغانی کردن شود.

حل جدول

چراغانی کردن

آذین بستن

مترادف و متضاد زبان فارسی

چراغانی کردن

آذین بستن، با چراغ تزئین کردن، جشن‌گرفتن

فارسی به انگلیسی

چراغانی‌ کردن‌

Decorate, Illuminate

فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

چراغانی کردن

(مصدر) چراغان کردن آذین بستن: ((تمام شهر را چراغانی کردند. ))

معادل ابجد

چراغانی کردن

1539

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری