معنی چرت زدن

لغت نامه دهخدا

چرت زدن

چرت زدن. [چ ُ زَ دَ] (مص مرکب) بر اثر خواب آمدن پیاپی بستن و گشودن چشمها و لحظه ای به خواب رفتن و سپس بیدار شدن. چشم ها را پیاپی بر هم نهادن و باز کردن از اثر میل به خواب. حالتی چون حالت افراد بنگ زده و تریاک کشیده داشتن، بدین ترتیب که شخص چشمها برهم نهاده دارد و گاه بگاه سرش بطرف سینه یا شانه خم شود، باز سر راست کند و چشمها بگشاید و دوباره به حال نخست برگردد. || ناهشیار و ناآگاه بودن. غافل و بی خبر بودن، چنانکه فی المثل گویند: اگر چرت بزنی کلاه سرت خواهد رفت. رجوع به چرت شود.

حل جدول

چرت زدن

نُعاس

پینکی زدن

نعاس

مترادف و متضاد زبان فارسی

چرت زدن

نیم‌خواب‌بودن، تهویم، به خواب کوتاه رفتن

فارسی به انگلیسی

چرت‌ زدن‌

Catnap, Doze, Drowse, Nap, Nod, Snooze

فارسی به ترکی

فارسی به عربی

چرت زدن

اغف، اغفاءه، غفوه، نوم

فرهنگ فارسی هوشیار

چرت زدن

میل بخواب داشتن

فارسی به ایتالیایی

چرت زدن

appiccicoso

فارسی به آلمانی

چرت زدن

Nickerchen (n), Noppe (f), Schläfchen

معادل ابجد

چرت زدن

664

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری