معنی چرخ و فلک

لغت نامه دهخدا

چرخ و فلک

چرخ و فلک. [چ َ خ ُ ف َ ل َ] (ترکیب عطفی، اِ مرکب) چرخ فلک. قسمی از اسباب سرگرمی که دائره ٔ بزرگی است و بر آن جایگاههائی آویخته شده که هر تن بریکی از آن جایگاهها نشیند و آن دائره بر گرد خویش عمودی یا افقی گردد. دائره ٔ بزرگی از چوب و جز آن که بگرد خویش گردد و بر آن خانه ها آویخته است که در هر خانه یک یا دو تن نشینند و آن دائره چون گردان شود همه ٔ آن خانه ها را بگردش آرد. رجوع به چرخ فلک شود. || قسمی آتش بازی که بر حلقه هائی از چوب و مانند آن کنند که گاه سوختن آن حلقه ها چرخیدن گیرند وآنرا در قدیم چرخ میگفته اند. قسمی آتش بازی که چون چنبری باشد و هنگام سوختن بگردد. رجوع به چرخ فلک شود. || آسمان و فلک. رجوع به چرخ فلک شود.

حل جدول

چرخ و فلک

فیلمی با بازی مصطفی زمانی

فارسی به انگلیسی

چرخ‌ و فلک‌

Carousel, Merry-Go-Round, Wheel

فارسی به ترکی

چرخ و فلک‬

atlıkarınca, dönme dolap

فارسی به ایتالیایی

معادل ابجد

چرخ و فلک

939

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری