معنی چشمان

حل جدول

چشمان

انظار


سیه چشمان

حور


چشمان سیاه

فیلمی با بازی صبا کمالی

فیلمی با بازی ماه چهره خلیلی


کارگردان فیلم چشمان کاملابسته

استانلی کوبریک


بازیگر فیلم چشمان مار

نیکلاس کیج

لغت نامه دهخدا

چشمان شاه

چشمان شاه. [چ َ / چ ِ ن ِ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) کنایه از جاسوسان و کارآگاهان شاه. کنایه از افرادی که در زمان پادشاهی هخامنشیان و اشکانیان در اطراف مملکت پراکنده میشدند و هرگونه خبری را نهانی بشخص شاه گزارش میدادند: اشخاصی در تمام مملکت بودند که آنها را چشمان یا گوشهای شاه میخواندند و اخباری را که راجع بمنافع شاه یا سلامت او بود باو میرسانیدند. (تاریخ ایران باستان ج 3 ص 2659).


گرسنه چشمان کنع...

گرسنه چشمان کنعان. [گ ُ رِ / رُ ن َ / ن ِ / گ ُ س َ / س ِ ن َ / ن ِ چ َ / چ َ ن ِ ک َ] (اِخ) کنایه از برادران یوسف علیه السلام است. (برهان) (آنندراج):
بر سر چاه شوق از تشنگان صف صف چنانک
پیش یوسف گرسنه چشمان کنعان دیده اند.
خاقانی (دیوان چ عبدالرسولی ص 97).

فارسی به عربی

معادل ابجد

چشمان

394

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری