معنی چلمن

لغت نامه دهخدا

چلمن

چلمن. [چ ُ م َ] (ص) چِل. در تداول عامه، کسی که زود فریب خورد. گول. در اصطلاح عوام، مرادف پخمه و پپه و پفیوز است. فریب خوار. آنکه به فریب مال وی توان ستد.غَیّی. نادان. سفیه. ابله. هپل هپو. ضعیف عقل. دبنگ. هالو. خل. و رجوع به پخمه و پپه و چل و چلمنی شود.

فرهنگ معین

چلمن

(چُ مَ) (عا.) (ص مر.) گول، پخمه، بی دست و پا.

حل جدول

چلمن

آنکه زود فریب می خورد، هالو.

آنکه زود فریب می خورد، هالو

مترادف و متضاد زبان فارسی

چلمن

بی‌حال، بی‌دست‌وپا، دست‌وپاچلفتی، سست، سست‌عنصر، نالایق،
(متضاد) زبروزرنگ، ابله، بله، پخمه، کم‌عقل، کانا،
(متضاد) باهوش، عاقل

فارسی به انگلیسی

چلمن‌

Simpleton

فرهنگ فارسی هوشیار

چلمن

کسی که زود فریب خورد پخمه پیه.

معادل ابجد

چلمن

123

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری