معنی چنگک

لغت نامه دهخدا

چنگک

چنگک. [چ َ گ َ] (اِمصغر) عموماً قلاب را گویند و خصوصاً قلابی که فیل را بدان رانند. (برهان). بمعنی قلاب میباشد. (آنندراج) (انجمن آرا). قلاب و قلابی که فیل را بدان رانند. (ناظم الاطباء). قلاب دروند. (لغت محلی شوشتر نسخه خطی). قلاب آهنی نوک تیزو نوک برگشته که بدان چیزی از آب و غیر آن نزدیک کشند یا برکشند و گاه باشد که آن را چندین نوک باشد. قلاب و غالباً با چند سر قلاب چند شاخ، قلاب چند شاخه. چنگ. چنگ خرد. کچک کوچک. (یادداشت مؤلف):
زآن همه کآورد ز روزی بچنگ
داشت همه چنگک و ساطور وسنگ.
یحیی کاشی (از آنندراج).
در اراک (سلطان آباد) قلاب را چنگک گویند. و در گیلکی قلاب آهنی که بدان دلو یا آفتابه که بچاه افتاده، بیرون کشند. (حاشیه ٔ برهان چ معین). قناره. نشبیل. رجوع به چنگ و قلاب و نشبیل شود.

فرهنگ معین

چنگک

قلاب (عموماً)، میله کوتاه فلزی سرکج که چیزی به آن اضافه کنند، آلتی که بر سر نخ یا ریسمان بندند و بدان ماهی گیرند، قلابی که فیل را بدان رانند، کجک. [خوانش: (چَ گَ) (اِمر.)]

فرهنگ عمید

چنگک

میلۀ کوتاه فلزی سرکج برای آویختن یا گرفتن چیزی، قلاب، آکج، کجک،
وسیله‌ای در کشاورزی با دستۀ بلند که در انتهایش میله‌ای کوتاه و خمیده قرار دارد،
قلاب ماهیگیری،

حل جدول

چنگک

قلاب، کجک

قلاب

مترادف و متضاد زبان فارسی

چنگک

قلاب، قلابه، کجک، دروند

فارسی به انگلیسی

چنگک‌

Crampon, Grab, Hook, Rake, Tooth

فارسی به عربی

چنگک

خطاف، خلیع، وتد

گویش مازندرانی

چنگک

قلابی که آن را دیوار یا سقف متصل کنند تا گوشت یا دیگر مواد...

قلاب ماهی گیری، چوبی چند شاخه از درخت بید که به عنوان رخت...

فرهنگ فارسی هوشیار

چنگک

(اسم) قلاب عموما، قلابی که فیل را بدان رانند خصوصا کجک، میله کوتاه فلزی سر کج که چیزی به آن آویزان کنند، آلتی که بر سر نخ یا ریسمان بندند و بدان ماهی گیرند.

واژه پیشنهادی

چنگک

قلاب

معادل ابجد

چنگک

93

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری