معنی چوبخوارک ، رونجو

حل جدول

چوبخوارک ، رونجو

موریانه


چوبخوارک

موریانه

گهن


موریانه

چوبخوارک، رونجو

چوبخوارک

رونجو

لغت نامه دهخدا

چوبخوارک

چوبخوارک. [خوا / خا رَ] (اِ مرکب) چوبخوار. موریانه. رجوع به چوب خوار و موریانه شود.


رونجو

رونجو. [رَ وَ] (اِ) کرمی باشد چوبخوارو به عربی ارضه گویند. (برهان) (از آنندراج). نام کرمی است که از زمین بروید و هرچه از زمین افتاده باشد بخورد و تباه سازد و پشمینه را ضایع کند و آنرا دیوچه و دیوک و ریونجو نیز گویند و به تازی ارضه خوانند. (فرهنگ جهانگیری). در تداول محلی گناباد رونجک [رَ وَ جُک] گویند. اورنگ. (در تداول مردم قزوین).

فرهنگ فارسی هوشیار

چوبخوارک

(اسم) کرمی است که چوب و پشمینه و پلاس را بخورد و ضایع سازد ارضه.


رونجو

(اسم) کرمی است چوبخوار ارضه.


رمم

(تک: رمه) ریسمان پوسیده (تک: رمه) استخوان های پوسیده، چوبخوارک ها، مورچه های پردار

فرهنگ عمید

رونجو

موریانه

فرهنگ معین

رونجو

(رَ وَ) (اِ.) موریانه، کرم چوب خوار.


ریونجو

(وَ) (اِ.) = رونجو. رونجه: موریانه. دیوک. ارضه.

فارسی به انگلیسی

معادل ابجد

چوبخوارک ، رونجو

1103

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری