معنی چوب تراش
لغت نامه دهخدا
چوب تراش. [ت َ] (نف مرکب) تراشنده ٔ چوب. خراشنده وورقه ها از سطح چوب برکننده. نحات. خراط. || (اِ مرکب) رند. (لغت محلی شوشتر نسخه ٔ خطی). رنده. آلتی که بدان از سطح چوب ورقه های نازک جدا کنند.
چوب تراش. [ت َ] (اِخ) دهی است از دهستان گرگاه بخش ویسیان شهرستان خرم آباد که در 24 گزی خاور ماسور و 24 گزی خاور راه شوسه ٔ خرم آباد به اندیمشک واقع است. جلگه و معتدل است. 350 تن سکنه دارد. از رود طاف مشروب میشود. از محصولاتش غلات، لبنیات و حبوبات است. اهالی بزراعت و گله داری اشتغال دارند.راهش مالرو است. ساکنین آن از طایفه ٔ بازگراند و درچادر سکونت دارند. در این آبادی بقعه ای بنام مادر کک احمد وجود دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
حل جدول
خراط
واژه پیشنهادی
خراط
معادل ابجد
912