معنی کارسخت

حل جدول

فارسی به عربی

انگلیسی به فارسی

perspiration

کارسخت


chore

کارسخت وطاقت فرسا

فرانسوی به فارسی

transpiration (nom fminin)

عرق بدن , کارسخت , عرق ریزی.

سوئدی به فارسی

svettning

عرق بدن، کارسخت، عرق ریزی،


uppgift

کارهای عادی و روزمره، کار مشکل، کارسخت وطاقت فرسا، بماموریت فرستادن، وابسته به ماموریت، ماموریت، هیلت اعزامی یا تبلیغی، کار، وظیفه، تکلیف، امرمهم، وظیفه، زیاد خسته کردن، بکاری گماشتن، تهمت زدن، تحمیل کردن،

اسپانیایی به فارسی

transpiraci n

عرق بدن، کارسخت، عرق ریزی.


sudor

عرق بدن، کارسخت، عرق ریزی، خوی، عرق کردن، عرق، عرق ریزی، مشقت کشیدن.

فرهنگ فارسی هوشیار

اعصل

‎ کج ساغ، دندانکج، خشک تن، کارسخت

عربی به فارسی

عمل رتیب

کارهای عادی و روزمره , کار مشکل , کارسخت وطاقت فرسا


عرق

راه ابی () , رگه معدن , سنگ طلا , هرچیزشبیه راه ابی , عرق بدن , کارسخت , عرق ریزی , خوی , عرق کردن , عرق , مشقت کشیدن , ورید , سیاهرگ , رگه , حالت , تمایل , روش , رگ دار کردن , رگه دار شدن

فنلاندی به فارسی

hiki

عرق بدن , کارسخت , عرق ریزی, خوی , عرق کردن , عرق , عرق ریزی , مشقت کشیدن.

معادل ابجد

کارسخت

1281

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری