معنی کارمندی در سفارتخانه
حل جدول
کاردار
عدد کارمندی
سی
رتبه کارمندی
اشل
مأمور سفارتخانه
اتاشه
آتاشه
ماه کارمندی
برج
پایه کارمندی
اشل
مامور سفارتخانه
اتاشه
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(س رَ. نَ یا نِ) [ع - فا.] (اِمر.) محلی که در آن سفیر و کارمندانش به اجرای امور سیاسی مربوط به کشور خویش مشغول هستند، کنسولگری.
فارسی به عربی
دار السفاره
فرهنگ عمید
خانهای که سفیر و کارمندانش در آنجا به امور سیاسی مربوط به خود اشتغال دارند، جای سفیر،
فرهنگ فارسی هوشیار
خانه ای که در آن هیئت سفارت به اجرای امور سیاسی مربوط بکشور خویش مشغول کردند، جای سفیر
واژه پیشنهادی
بهروز
معادل ابجد
1926