معنی کارمند بخش تدارکات

حل جدول

کارمند بخش تدارکات

کارپرداز

کار پرداز


تدارکات

اردنانس


کارمند

پشت میز نشین

پشت میزنشین

لغت نامه دهخدا

تدارکات

تدارکات. [ت َ رُ] (ع اِ) ج ِ تدارک. بسیجها و تهیه ها. (ناظم الاطباء).
- اداره ٔ تدارکات،اداره ای است که احتیاجات وزارتخانه ها و دیگر بنگاههای دولتی را برمی آورد: اداره ٔ تدارکات آرتش. اداره ٔ تدارکات وزارت دارائی.


کارمند

کارمند. [م َ] (ص مرکب، اِ مرکب) خدمتکار. (غیاث) (آنندراج). دارنده ٔ کار. کاردار دفتری. کسی که شغلی در دستگاهی دارد. عضو اداره و نظایر آن. (فرهنگستان). خدمت گزار اداری. مستخدم در یکی از ادارات دولتی مستخدم اداری. ج، کارمندان. || کارآمد و قابل و لایق کار و آنکه از وی کار آید. (ناظم الاطباء).

فرهنگ فارسی هوشیار

تدارکات

اداره ای است که احتیاجات وزارتخانه ها و دیگر بنگاههای دولتی را بر آورده می کند


کارمند

خدمتکار، کاردار دفتری، عضو اداره و نظایر آن

فارسی به عربی

تدارکات

بنود، ذخیره


کارمند

عضو، مستخدم

فرهنگ معین

کارمند

آن که کاری دارد، کسی که در اداره یا مؤسسه ای به کار مشغول است، عضو، کارآمد، لایق. [خوانش: (مَ) (ص مر. اِمر.)]

فرهنگ عمید

کارمند

کسی که در اداره یا شرکتی به‌طور ثابت کار می‌کند، عضو اداره،

فارسی به ایتالیایی

کارمند

funzionario

مترادف و متضاد زبان فارسی

کارمند

اداری، پرسنل، عضو، کادر، مامور، مستخدم

معادل ابجد

کارمند بخش تدارکات

2243

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری