معنی کارن - جدول یاب

معنی کارن

لغت نامه دهخدا

کارن

کارن. [رِ] (اِخ) نام شهری در خط سیر لشکر خشایارشا از لیدیه به داردانل.

کارن. [کارْ رِ] (اِخ) نام سردار قشون مهرداد شاهزاده ٔ اشکانی که با اشک بیستم (گودرز) جنگید و لشکر طرف مقابل را شکست داده بیش ازآنچه مقتضی بود آن را تعقیب کرده دور رفت و وقتی که برمیگشت راه او را قوای تازه نفسی قطع کرد و خود او اسیر گردید یا کشته شد. (از تاریخ ایران باستان چ 2 ص 2421) باز در همین کتاب آمده: گوت شمید گوید: که کارّن والی صفحه ای بود که در آنجا جنگ روی داد. (تاریخ ایران الخ، ص 128). ولی مدرک این عقیده را ننموده و در نوشته های تاسی توس هم چنین خبری نیافتیم. (ایران باستان چ 2 ص 2422).

کارن. [رَ] (اِخ) قارن. رجوع به قارن شود.

کارن. [رُ] (اِخ) (رود...) کارون. رجوع به «کارون » شود.

فارسی به انگلیسی

نام های ایرانی

کارن

پسرانه، نام سردار لشکر مهرداد شاهزاده اشکانی که علیه اشک بیستم (گودرز) قیام کرد

معادل ابجد

کارن

271

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری