معنی کارگردان
لغت نامه دهخدا
کارگردان. [گ َ] (نف مرکب، اِ مرکب) کسی که کارها را روبراه میکند. مدیر. سرکار: رجل ٌ قلب، مردی کارگردان. (محمودبن عمر ربنجنی). || در تداول امروز بکسی گویند که نمایشنامه ها را به روی صحنه می آورد: کارگردان سینما و تآتر و تبلیغات. || ج، کارگردانان: کارگردانان مجلس.
فارسی به انگلیسی
Executive
فارسی به ترکی
rejisör
اصطلاحات سینمایی
کارگردان عنصر خلاق ومدیر اصلی خلق فیلم است ومجموعه عوامل فیلم با هدایت وی وظایفشان را با هماهنگی انجام می دهند. مهمترین وظیفه ی کارگردان، انتخاب درست بازیگران، دکوپاژ صحیح وبازی گرفتن درست از بازیگران است.
نمایاب کارگردان
وسیله ای که کارگردان به همراه دارد و از آن در انتخاب عدسی مناسب برای فیلم برداری از هر نما استفاده می کند. نمایاب به کارگردان یا مدیر فیلم برداری اجازه می دهد که تصویر را در اندازه های نسبی مختلف ببیند و به این ترتیب عدسی مناسب با اندازه مطلوب را انتخاب کند.
فرهنگ معین
کسی که انجام کارها را اداره می کند، کسی که بازیگران را راهنمایی می کند و نمایشنامه ها را به روی صحنه می آورد. [خوانش: (گَ) (اِ.)]
فرهنگ عمید
(سینما) آنکه فیلمی را تهیه کرده و آنرا بر صحنه میآورد،
آنکه کاری یا جایی را اداره میکند،
فارسی به عربی
مدیر
حل جدول
مدبر
کارگردان خوابزدهها
جیرانی
کارگردان ایتالیایى
فلینى
کارگردان خندهبازار
شهاب عباسی
کارگردان فقید
جلال مقدم
کارگردان سارای
یدا... صمدی
کارگردان سریالنرگس
سیروس مقدم
کارگردان ایرانی
سامان مقدم
فارسی به ایتالیایی
regista
معادل ابجد
496