معنی کارگردان سریال رستوران خانوادگی
حل جدول
واژه پیشنهادی
محمد رحمانیان
لغت نامه دهخدا
رستوران. [رِ ت ُ / تو] (فرانسوی، اِ) جایی که در آن غذا خورند و مشروب نوشند. (فرهنگ فارسی معین). مهمانخانه و قهوه خانه، این لفظ رستوران فرانسوی است. (از فرهنگ نظام).
خانوادگی
خانوادگی. [ن َ / ن ِ دَ / دِ] (ص نسبی) منسوب به خانواده. منتسب به خانواده: در میهمانی خانوادگی همه ٔ افراد شرکت می کنند.
- نام خانوادگی، نام دومی است که شخص بر خود میگذارد و او را به آن می نامند و این نام در حقیقت مبین خانواده ای است که شخص متعلق به آن هست و بر هر کس طبق قانون واجب است که دارای نام خانوادگی باشد.
کافه رستوران
کافه رستوران. [ف ِ رِ] (فرانسوی، اِ مرکب) جای عمومی برای صرف غذا و نوشابه. رجوع به رستوران شود.
فرهنگ فارسی هوشیار
مترادف و متضاد زبان فارسی
بار، غذاخوری، کاباره، کافه، مطعم، مهمانخانه
فارسی به ایتالیایی
فارسی به آلمانی
Büfett (n), Café (n), Restaurant (n)
فرهنگ معین
(رِ) [فر.] (اِ.) جایی که در آن غذا می خورند، غذاخوری (فره).
فرهنگ عمید
جایی که در آن انواع نوشابه و اغذیه به فروش میرسد و مشتریان میتوانند غذا را در همانجا مصرف کنند،
فارسی به عربی
صاله، صالون، مطعم، مقصف، مقهی
معادل ابجد
2406