معنی کارگردان سریال کوچه اقاقیا

حل جدول

کارگردان سریال کوچه اقاقیا

رضا عطاران


کوچه اقاقیا

سریالی از رضا عطاران

فرهنگ گیاهان

اقاقیا

شیره درخت اقاقیا، صمغ قرظ، کیکو

فرهنگ فارسی هوشیار

اقاقیا

یونانی تازی شده وریز از درختان (اسم) درختی از دسته شبدرها از تیره پروانه واران که اصلش از آمریکای شمالی است. این درخت بارتفاع 25 متر هم ممکن است برسد. گلهایش خوشه یی سفید یا صورتی و خوشبوست، عصاره درخت کرت، درختی از دسته گل ابریشمها جزو تیره پروانه واران که در حدود ‎300 گونه از آن در نواحی مختلف دیده شده. بعضی از گونه های آن بصورت درختچه است و خار دارد چوب آن نسبته سخت و محکم است اقاقیا عقاقیا اقاسیا.


کوچه

‎ محله کوچک بر زن: تا چهار دانگ شب در کوچه ها و محلات بسیار بود، خیابان: کوچه ای بود که آنرا کو طراز میگفتند در آن کوچه پنجاه کاروانسرای نیکو و در هر یک از بیاعان و حجره داران بسیار نشسته بودند، راه تنگ و باریک در شهر یا ده. یا کوچه باستان. دنیا عالم. یا کوچه بن بست. کوچه ای که آخر آن مسدود است و راه بخارج ندارد. دل مرا زخ زلف او رها یی نیست بدرز کوچه بن بست هیچکس نزده است. (صائب) یا کوچه خطر. عالم دنیا. یا کوچه خموشان. گورستان قبرستان: یاد شهادت عشق در کوچه خموشان کاسودگی ز ما برد غوغای زندگانی. یا کوچه سلامت. کوچه ای که برای گرفتن قلعه در زیر زمین کنند و قلعه گیران بدان راه دارند: دیوانه شو که عشرت طفلانه جهان در کوچه سلامت زنجیر بوده است. (صائب) توضیح یا خود را به کوچه علی چپ زدن. از موضوع مورد بحث بموضوع دیگر پرداختن، تجاهل کردن. یا کوچه را عوض کردن. اشتباه کردن.


کوچه پس کوچه

(اسم) کوچه های پیاپی و متوالی: قدم زدن با یک زن بیگانه در کوچه پس کوچه های شهر البته کاری نبود که بی ترس و تشویش انجام یابد.

لغت نامه دهخدا

اقاقیا

اقاقیا. [اَ] (معرب، اِ) مأخوذ از یونانی، عصاره ٔ خاری است که پوست را بدان دباغت کنند و آن صلب و سیاه رنگ میباشد و بعضی گویند صمغ خار مغیلان است، اگر بخودبرگیرند قطع خون رفتن کند. (آنندراج) (برهان). عصاره ٔ قرظ (سَنْط)، آن را خشک کنند و قرص از آن سازند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی) (قانون بوعلی سینا مقاله ٔ ثانیه از کتاب ثانی ص 156). صمغ قرظ. (الابنیه عن حقایق الادویه). دو قسم عصیر منجمد را بنام اقاقیا می نامند، یکی اقاقیای صادق که اقاقیای مصری نیز گویند و عبارتست از عصاره ٔ غلافهای سبز میوه ٔ مغیلان و بشکل قطعاتی است که تقریباً از 25 تا 30 مثقال وزن هر یک از آنها میباشد و سیاه رنگ و طعمشان عفص است و دیگری اقاقیای کاذب که از عصیر بعضی میوه ها مانند آلوچه و برخی دیگرمیوه های طایفه ٔ روزاسه درست مینمایند و رنگ این قسم سرخ قهوه ای و مزه ٔ آن مانند مزه ٔ آلوی نارس است و در فرنگ بخصوص در آلمان این قسم اقاقیا را می سازند و اکنون در تهران یک نوع درختی که دارای گلهای خوشه ٔ سفیدی است و از همان طایفه ٔ مغیلان است به اسم درخت اقاقیا موسوم مینمایند. (ناظم الاطباء): قَرَظ؛ بار درخت سَنْط که از عصاره ٔ آن اقاقیا برآید. (منتهی الارب). و رجوع به تحفه ٔ حکیم مؤمن و ترجمه ٔ صیدنه شود.
- اقاقیای پیچ، اقاقیای بنفش. (یادداشت مؤلف).
- اقاقیای زرد، اقاقی زرد. (یادداشت مؤلف).
- اقاقیای سرخ.
- اقاقیای هندی، عصاره ای که از اقاقیا گرفته میشود و آنرا بندرت و کم یابی مثل زنند. (یادداشت مؤلف).


کوچه

کوچه. [چ َ / چ ِ] (اِ مصغر) محله و برزن. (آنندراج) (ناظم الاطباء). بعضی گویند به معنی برزن است که به عرب محله خوانند. (برهان).محله ٔ کوچک. برزن. (فرهنگ فارسی معین):
پس در این کوچه نیست راه شما
راه اگر هست، هست آه شما.
سنائی.
هفت شهر عشق را عطار گشت
ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم.
مولوی.
ای که از کوچه ٔ معشوقه ٔ ما می گذری
با خبر باش که سر می شکند دیوارش.
حافظ.
|| خیابان. (فرهنگ فارسی معین): در آن کوچه پنجاه کاروانسرای نیکو در هر یک بیاعان و حجره داران بسیار نشسته بودند. (سفرنامه ٔ ناصرخسرو از فرهنگ فارسی معین). || راه کوچک و تنگ را گویند، چه راه بزرگ و فراخ را کو و کوی خوانند. (برهان). راه کوچک و دراز. (آنندراج).مصغر کو، یعنی راه کوچک و تنگ. (ناظم الاطباء). راه تنگ و باریک در شهر یا ده. (فرهنگ فارسی معین). چندان برف بود در صحرا که کس اندازه ندانست و از پیشتر نامه رفته بود به بوعلی کوتوال تا حشر بیرون کند و راه بروبند و کرده بودند که اگر نروفته بودندی ممکن نبودی که کسی بتوانستی رفت و راست به کوچه ای مانست از رباط محمد سلطان تا شهر. (تاریخ بیهقی چ فیاض ص 534). تا چهار دانگ نیشابور کوچه ها و محلات بسیار بود. (عالم آرا ص 218).
- خود را به کوچه علی چپ زدن، در تداول عامه، از موضوع مورد بحث به موضوع دیگر پرداختن. (فرهنگ فارسی معین).
- || تجاهل کردن. (فرهنگ فارسی معین). برای جلب نفعی یا احتراز از زیانی تجاهل کردن. (امثال و حکم).
- کوچه ٔ آشتی کنان، کوچه ای تنگ که دو تن از آن به سختی گذرند. (از امثال و حکم).
- کوچه ٔ باستان، کنایه از دنیا و عالم است. (برهان) (آنندراج).
- کوچه ٔ بن بست، کوچه ٔ سربست. (آنندراج). کوچه ای که آخر آن مسدود است و راه به خارج ندارد. کوچه ٔ بن بسته. (فرهنگ فارسی معین). معبر مابین خانه ها که دررو نداشته باشد. (ناظم الاطباء).
- کوچه ٔ بن بسته. رجوع به ترکیب قبل شود:
دل مرا ز خم زلف او رهایی نیست
به درز کوچه ٔ بن بسته هیچکس نزده ست.
صائب (از آنندراج).
- کوچه پس کوچه، کوچه های خرد و بزرگ بسیار و مربوط به یکدیگر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- کوچه ٔ خطر، بمعنی کوچه ٔ باستان است که عالم و دنیا باشد. (برهان). کنایه از عالم. دنیا. (فرهنگ فارسی معین):
دانم که کوچ کردی از این کوچه ٔ خطر
ره بر چهار سوی امان چون گذاشتی.
خاقانی.
- کوچه ٔ خموشان، گورستان. (از آنندراج). قبرستان. (غیاث):
یاد شهادت عشق در کوچه ٔ خموشان
کآسودگی ز ما برد غوغای زندگانی.
ملاطغرا (از آنندراج).
- کوچه را عوض کردن، در تداول عامه، اشتباه کردن. (فرهنگ فارسی معین).
- کوچه ٔ سلامت، کوچه ای که برای گرفتن قلعه زیر زمین کنند و قلعه گیران بدان راه دارند. (آنندراج). خندقی باشد بسیار کج و پرپیچ که اهل محاصره از میان مورچال خود در پناه کجی هایش به قرب قلعه ٔ غنیم می رسند. (غیاث):
دیوانه شو که عشرت دیوانه ٔ جهان
در کوچه ٔ سلامت زنجیر بوده است.
صائب (از آنندراج).
به دور حصن محبت که منزل خطر است
میان گور بود کوچه ٔ سلامت ما.
علی خراسانی (از آنندراج).
- کوچه غلط دادن، اغراء و اضلال کردن. (از امثال و حکم). فریفتن. سردرگم کردن: اتفاق خیر را خبر از من پرسیدند... دست و پای از کار نبرده آن دو شب کور را کوچه ٔ غلط دادم و هم از آنجا از راه دیگر متوجه ماردین شدم. (نفثه المصدورزیدری).
- کوچه ٔ نسیه خورها، بیراهه و کم آمد و شد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
- امثال:
خاک کوچه برای باد سودا خوب است، به نکوهش، به زنان که بیرون رفتن از خانه را دوست گیرند، گفته می شود. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).

فارسی به عربی

اقاقیا

جراده، خرنوب

فرهنگ پهلوی

اقاقیا

درختی با گلهای سپید

فرهنگ معین

اقاقیا

(اَ) (اِ.) معرب واژه یونانی اکیاکیا؛ درختی است خاردار با گل های خوشه ای سفید یا صورتی و خوشبو که چوبی سخت و محکم دارد.

فرهنگ عمید

اقاقیا

(زیست‌شناسی) درخت زینتی از خانواده پروانه‌واران با برگ‌های مرکب ریز به رنگ سبز روشن که گل‌های سفید، خوشه‌ای، و معطر دارد،
(طب قدیم) عصاره یا صمغی که از میوۀ مُغیلان گرفته می‌شده و برای تقویت معده و کبد به کار می‌رفته،


کوچه

راه باریک میان شهر یا ده،
* کوچه دادن: (مصدر لازم) [مجاز] راه باز کردن مردم برای عبور کسی، راه دادن،

نام های ایرانی

اقاقیا

دخترانه، درختی زینتی که گلهای سفید خوشه ای ومعطر دارد

فارسی به آلمانی

معادل ابجد

کارگردان سریال کوچه اقاقیا

1044

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری