معنی کارگردان فیلم آتش بس
حل جدول
تهمینه میلانی
آتش بس
فرمان توقف تیراندازی
آتش بس 2
فیلمی از تهمینه میلانی
کارگردان فیلم خون بس
ناصر غلامرضایی
فرهنگ فارسی هوشیار
متوقف کردن تیر اندازی
فرهنگ معین
(~. بَ) (اِمر.) دستور خودداری از تیراندازی.
فرهنگ عمید
خودداری از جنگ و قطع تیراندازی،
بس
بسیار، افزون: بسم حکایت دل هست با نسیم سحر / ولی به بخت من امشب سحر نمیآید (حافظ: ۴۸۴)،
کافی، تمام: همینقدر بس است،
(قید) فقط: نیاساید اندر دیار تو کس / چو آسایش خویش جویی و بس (سعدی۱: ۴۲)،
(شبه جمله) بس کن، بازبایست، دست بردار: بیندیش و آنگه برآور نفس / وز آن پیش بس کن که گویند «بس» (سعدی: ۵۶)،
* بس آمدن: (مصدر لازم) [قدیمی] کفایت کردن،
* بس آمدن با کسی: [قدیمی] حریف شدن در زور و قدرت با کسی: آرزو خار و خسی نیست که آخر گردد / ور نه با شعلهٴ خوی تو که بس میآید (صائب: لغتنامه: بس آمدن)،
* بس کردن: (مصدر لازم)
دست از کاری برداشتن و بازایستادن،
بسنده کردن،
فارسی به ایتالیایی
tregua
واژه پیشنهادی
ترک مخاصمه
نویسنده فیلم آتش بس
تهمینه میلانی
فیلمبردار فیلم آتش بس
علیرضا زرّین دست
موسیقی فیلم آتش بس
ناصر چشم آذر
لغت نامه دهخدا
بس بس. [ب ُ ب ُ / ب َ ب َ / ب ِ ب ِ] (ع اِ) کلمه ای است که بدان گوسفندان را خوانند و شتران را زجر کنند و ناقه را انس دهند برای دوشیدن شیر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء).
بس بس. [ب َ ب َ] (اِخ) ابن عمروجُهنی هم سوگند بنی ساعدهبن خزرج. (از الاصابه ج 1 قسم اول ص 186). یکی از انصار و صحابه است و در غزای بدر حضورداشته. (قاموس الاعلام ترکی). و رجوع به منتهی الارب و الاستیعاب و امتاع الاسماع ص 63، 65، 76 و بسبسه شود.
معادل ابجد
1419