معنی کارگردان فیلم بی‌خود و بی‌جهت

مترادف و متضاد زبان فارسی

بی‌جهت

بی‌جا، بی‌خود، بی‌دلیل، بی‌سبب، بی‌علت، بیهوده،
(متضاد) بجا


بی‌خود

بی‌هوش، سرمست، مجذوب، مدهوش، مست،
(متضاد) بهوش، بیهوده، باطل، پوچ، بی‌جهت، بی‌سبب، بی‌دلیل، نامطلوب، به‌دردنخور، بد، بی‌مصرف

اصطلاحات سینمایی

کارگردان

کارگردان عنصر خلاق ومدیر اصلی خلق فیلم است ومجموعه عوامل فیلم با هدایت وی وظایفشان را با هماهنگی انجام می دهند. مهمترین وظیفه ی کارگردان، انتخاب درست بازیگران، دکوپاژ صحیح وبازی گرفتن درست از بازیگران است.


نمایاب کارگردان

وسیله ای که کارگردان به همراه دارد و از آن در انتخاب عدسی مناسب برای فیلم برداری از هر نما استفاده می کند. نمایاب به کارگردان یا مدیر فیلم برداری اجازه می دهد که تصویر را در اندازه های نسبی مختلف ببیند و به این ترتیب عدسی مناسب با اندازه مطلوب را انتخاب کند.

لغت نامه دهخدا

کارگردان

کارگردان. [گ َ] (نف مرکب، اِ مرکب) کسی که کارها را روبراه میکند. مدیر. سرکار: رجل ٌ قلب، مردی کارگردان. (محمودبن عمر ربنجنی). || در تداول امروز بکسی گویند که نمایشنامه ها را به روی صحنه می آورد: کارگردان سینما و تآتر و تبلیغات. || ج، کارگردانان: کارگردانان مجلس.

واژه پیشنهادی

کارگردان فیلم آزادی

رضا فرهمند و سهیل کمیلی


کارگردان فیلم جادو

سالار عشقی و بیک خان


کارگردان فیلم عشق فیلم

ابراهیم وحیدزاده


کارگردان فیلم آبی و رابی

اوانس اوهانیانس


کارگردان فیلم آدم و حوا

امیر شروان


کارگردان فیلم آینه و مرداب

فیروز زنوزی جلالی

معادل ابجد

کارگردان فیلم بی‌خود و بی‌جهت

1704

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری