معنی کارگردان فیلم عاشق ها ایستاده می میرند
حل جدول
فیلمی از شهرام مسلحی
کارگردان فیلم عاشق ها ایستاده می میرند
شهرام مسلخی
کارگردان فیلم عاشق
افشین شرکت
کارگردان عاشق
افشین شرکت
واژه پیشنهادی
امیر شروان
کارگردان فیلم شجاعان ایستاده می میرند
عباس کسایی
کارگردان فیلم کرکس ها می میرند
جمشید حیدری
کارگردان فیلم ماهی ها عاشق می شوند
علی رفیعی
موسیقی فیلم کرکس ها می میرند
منصور تهرانی
نویسنده فیلم کرکس ها می میرند
منصور تهرانی
کارگردان فیلم ماهی ها در خاک می میرند
امیر مجاهد، محمّد دلجو
امیر مجاهد
تهیه کننده فیلم کرکس ها می میرند
سیّدمحمّد قاضی، هادی مشکوت
از بازیگران فیلم کرکس ها می میرند
اسماعیل محرابی، داوود رشیدی، مسعود طالعی، مصطفی طاری، منصور تهرانی
لغت نامه دهخدا
ایستاده. [دَ / دِ] (ن مف / نف) برپا. سرپا. قایم. (فرهنگ فارسی معین). متوقف:
ایستاده دید آنجا دزد غول
روی زشت و چشمها همچون دغول.
رودکی.
ایستاده میان گرمابه
همچو آسغده در میان تنور.
معروفی.
شمع را دید ایستاده و شاهد نشسته و می ریخته. (گلستان).
- نگونسار ایستاده، معلق:
نگونسار ایستاده مر درختان را همی بینی
دهانهاشان روان بر خاک بر کردار ثعبانها.
ناصرخسرو.
|| ثابت. بدون حرکت.
- ستارگان ایستاده، نجوم ثابته. (فرهنگ فارسی معین): مسئله ٔ ششم گفتند [جهودان]بپرسیدش [از پیغمبر (ص)] تا بر این آسمان ستاره چند است ایستاده و چندرونده و از آن ستارگان ایستاده بکدام فلک اندر است. (ترجمه ٔ تاریخ طبری). ستارگان ایستاده آنند که بر همه آسمانها پراکنده اند. (التفهیم).
|| راکد. غیرجاری: نباتی است [دوخ]بسیارشاخ بی برگ که در آب ایستاده روید. (منتهی الارب). || حالت قیام برای تیراندازی. مقابل به زانو نشسته. (فرهنگ فارسی معین).
- ایستاده بودن، قائم بودن. (دانشنامه ٔ علایی ص 72).
معادل ابجد
1968