معنی کارگردان فیلم مجنون لیلی

حل جدول

کارگردان فیلم مجنون لیلی

قاسم جعفری


لیلی و مجنون

‌گوشه‌ای در دستگاه‌های همایون و راست‌ پنجگاه

گوشه ای در دستگاه های همایون و راست پنجگاه

فرهنگ فارسی آزاد

لیلی و مجنون

لَیلِی وَ مَجنُون، داستانی عاشقانه و پر سوز از حکایت عشق مجنون (قَیس عامری) به لیلی (بنت سَعد) است که از کودکی آغاز گردید و به علت مخالفت های بزرگان به صحرا گردی عاشق منجر شد تا اینکه معشوق از غم فراق به ملائک پیوست و مجنون بر مزار لیلی آنقدر بگریست که جان بداد و بجانان رسید. اولین شاعری که که لیلی و مجنون پرداخت، نظامی گنجوی بود که4500 بیت در این حکایت بسرود، امیر خسرو و دیگران هم بعد از او سرودند،


مجنون

مَجنُون، لقب قیس عامری، عاشق سودائی لیلی است (به لیلی مراجعه شود)،

واژه پیشنهادی

کارگردان فیلم «لیلی و مجنون»

علی نوربخش


کارگردان فیلم لیلی و مجنون

عبدالحسین سپنتا

سیامک یاسمی


فیلمبردار فیلم مجنون لیلی

علیرضا زرّین دست


نویسنده فیلم مجنون لیلی

فرهاد طب نوری، مسعود صحّت


موسیقی فیلم مجنون لیلی

مازیار فلّاحی


کارگردان فیلم مجنون

رسول ملاقلی پور

فرهنگ فارسی هوشیار

لیلی و مجنون

(اسم)، یکی از گوشه های همایون.

فرهنگ معین

لیلی و مجنون

(اِ.) نام یکی از گوشه های همایون در موسیقی، (اِخ.) نام دو تن از عشاق تاریخ. [خوانش: (لِ یُ مَ)]

لغت نامه دهخدا

مجنون

مجنون. [م َ] (اِخ) عاشق لیلی بود. (غیاث). قیس که عاشق لیلی بود. (آنندراج). لقب قیس بن ملوح است که از بنی جعده بود. از شدت عشق لیلی دیوانه شد و بدان جهت مجنونش خواندند. (از انساب سمعانی):
لیلی صفتان ز حال ما بی خبرند
مجنون داند که حال مجنون چون است.
منسوب به رودکی (ازامثال و حکم ج 3 ص 1502).
لیلی چو قمر به روشنی چست
مجنون چو قصب بر ابرش سست.
نظامی.
لیلی سمن خزان ندیده
مجنون چمن خزان رسیده.
نظامی.
لیلی به کرشمه زلف بر دوش
مجنون به وفاش حلقه در گوش.
نظامی.
لیلی سر زلف شانه می کرد
مجنون در اشک دانه می کرد.
نظامی.
لیلی چو گل شکفته می رست
مجنون به گلاب دیده می شست.
نظامی.
گفت با لیلی خلیفه کاین تویی
کز تو شد مجنون پریشان و غوی
از دگر خوبان تو افزون نیستی
گفت خامش چون تو مجنون نیستی.
مولوی.
یکی را از ملوک عرب حکایت عشق مجنون به لیلی و شورش حال وی بگفتند. (گلستان سعدی).
هرآن عاقل که با مجنون نشیند
نباید کردنش جز ذکر لیلی.
سعدی (گلستان).
مجنون رخ لیلی از مرگ نیندیشد
از خویش بمردم من پس رخت به حی بردم.
اوحدی.
دور مجنون گذشت و نوبت ماست
هر کسی پنج روز نوبت اوست.
حافظ (دیوان چ قزوینی ص 40).
شبی مجنون به لیلی گفت کای محبوب بی همتا
ترا عاشق شود پیدا ولی مجنون نخواهد شد.
؟
و رجوع به قیس بنی عامر در همین لغت نامه و الشعرو الشعراء ابن قتیبه صص 220-224 و فوات الوفیات ج 2 صص 136-138 و ریاض العارفین ص 128 و فهرست عیون الاخبار و اعلام زرکلی ج 2 ص 802 و ج 3 ص 838 شود.
- مثل مجنون، آشفته. پریشان. نزار. (امثال و حکم ج 3 ص 1486).

معادل ابجد

کارگردان فیلم مجنون لیلی

885

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری