معنی کارگردان فیلم مرد عوضی

حل جدول

لغت نامه دهخدا

عوضی

عوضی. [ع ِ وَ] (ص نسبی، ق) منسوب به عوض. آنچه بجای چیز دیگری آید. بدل. (فرهنگ فارسی معین). || معادل و مساوی. تلافی. (ناظم الاطباء). || اشتباهی. (فرهنگ فارسی معین): این کفشهای من عوضی است، یعنی اشتباهی است.
- بچه ٔ عوضی، به اعتقاد قدما، بچه که جنها او را برده و با بچه ای از بچه های خود تبدیل کرده اند. (از یادداشت مرحوم دهخدا).
- عوضی دیدن، اشتباهی چیزی را دیدن. (فرهنگ فارسی معین).
- عوضی گرفتن، به اشتباه گرفتن. (فرهنگ فارسی معین).

فرهنگ معین

عوضی

اشتباهی، نادرست، (عا.) بدخُلق، بدرفتار، نالایق، بی شخصیت. [خوانش: (~.) [ع - فا.] (ص نسب.)]

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

عوضی

دیوانه

فرهنگ فارسی هوشیار

عوضی

اشتباهی

واژه پیشنهادی

از بازیگران فیلم مرد عوضی

اکبر قدمی

پرویز پرستویی

حمید لولایی

رضا ژیان

رضا شفیعی جم

زهره مجابی

علیرضا نائینی

نادر سلیمانی


کارگردان فیلم مرد

مهدی ژورک

معادل ابجد

کارگردان فیلم مرد عوضی

1786

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری