معنی کارگردان فیلم هم خانه
حل جدول
لغت نامه دهخدا
هم خانه. [هََ ن َ / ن ِ] (ص مرکب) همخانه. هم مسکن. که با یکدیگر در یک جا سکونت کنند. همنشین:
از پی عدل و فضل شاهانه
گور با شیر گشت هم خانه.
سنائی.
موش، مردم را همسایه و هم خانه است. (کلیله و دمنه).
همخانه شوی به مهد عیسی
رجعت کنی از اشارت جم.
خاقانی.
حنظل از معشوق خرما میشود
خانه از همخانه صحرا می شود.
مولوی.
بخت این نکند با من سرگشته که یک روز
همخانه ٔ من باشی و همسایه نداند.
سعدی.
کی بود جای ملک در خانه ٔ صورت پرست
رو چو صورت محو کردی باملک همخانه باش.
سعدی.
تو با دشمن نفس همخانه ای
چه دربند پیکار بیگانه ای ؟
سعدی.
حالیا خانه برانداز دل و دین من است
تا در آغوش که می خسبد و همخانه ٔ کیست.
حافظ.
- همخانه ٔ عیسی، همخانه ٔ مسیح، خورشید که با عیسی در یک آسمان است. (برهان). هر دو در فلک چهارم اند به اعتقاد قدما:
نه خورشید همخانه ٔ عیسی آمد
چه معنی که معلول و حیران نماید؟
خاقانی.
خورشید شاه انجم و همخانه ٔ مسیح
مصروع و تب زده ست و سها ایمن از مقام.
خاقانی.
|| ساکن. سکونت گزیننده:
نیست جهان را چو تو هم خانه ای
مرغ زمین را ز تو به دانه ای.
نظامی.
فرهنگ عمید
کسی که با دیگری در یک خانه زندگانی کند، همآشیانه،
واژه پیشنهادی
اصغر یوسفی نژاد
کارگردان فیلم خانه ابری
اکبر خواجویی
کارگردان فیلم خانه خلوت
مهدی صباغ زاده
کارگردان فیلم خانه دیگری
بهنوش صادقی
کارگردان فیلم خانه شیاطین
پرویز خطیبی
کارگردان فیلم خانه کاغذی
مهدی صباغ زاده
کارگردان فیلم «خانه شیاطین»
پرویز خطیبی
کارگردان فیلم خانه خدا
ابوالقاسم رضایی
اصطلاحات سینمایی
هر مکانی که محل گرد آوری و حفظ فیلم و مطالب مکتوب راجع به سینما باشد و آن ها را برای مطالعه در اختیار علاقه مندان قرار دهد. این موسسات نه تنها باید فیبم ها را انتخاب کنند و گرد هم بیاورند، بلکه باید به شیوه های مناسب از آنها نگه داری کنند تا فیلم ها خراب نشوند. برای این کار هر فیلم خانه باید مجهز به تجهیزات نسخه برداری، تبدیل از حالت نیتراتی به حالت استاتی و تامین دمای مطلوب برای حفظ فیلم و... باشد. از معروف ترین و معتبرترین فیلم خانه های جهان می توان به فیلم خانه آکادمی هنر ها و علوم سینمایی در آمریکا و فیلم خانه سینما تک فرانسه اشاره کرد.
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) دو یا چند تن که در یک خانه سکونت دارند (نسبت بهم) : کی بود جای ملک در خانه صورت پرست رو چو صورت محو کردی با ملک همخانه باش خ (سعدی)، شوهر -. 3 زن زوجه، یار رفیق. یا هم خانه (همخانه ء) مسیح. آفتاب (زیرا بعقیده قدما آفتاب در آسمان چهارم است که مقر عیسی باشد)
معادل ابجد
1357