معنی کارگردان فیلم پرسه در مه
حل جدول
بهرام توکلی
پرسه
گردش و سیاحت و دورگشتن درویشان و گدایان را برای دریوزگی گویند.
لغت نامه دهخدا
پرسه. [پ َ س َ / س ِ] (اِ) مخفف پارسه است که گدائی باشد. (برهان). رفتن گدایان:
هوای پرسه ٔ بازار همتت دارد
سحاب از آن به کف خود همی کشد اذیال.
قاضی نور اصفهانی.
|| زن خدمتکار و کنیز. (رشیدی). و ظاهراً این صورت مصحف پرسته است.
- پرسه زدن، گردش درویشان برای سؤال. رفتن مرید پیری به دستوری پیر در بازارها و کویها چون گدایان با خواندن اشعار و دیگر اعمال گدایان برای کشتن خلق کبر و عجب و فیریدگی.
- || راه رفتن به افراط.
- || گشتن همه جا را: کوچه های طهران را پرسه زدیم و او را نیافتیم.
پرسه. [پ ُ س َ / س ِ] (اِمص) پرسیدن و احوال برگرفتن و بعیادت بیمار رفتن باشد. (برهان). پرسش و تفقد. (رشیدی):
صحت ارخواهی در این دیر کهن
خستگان بینوا را پرسه کن.
ابوالقاسم مفخری.
|| مجلس ختم. مجلس ترحیم. عزاخانه. حق ّ. انجمن. عزاپرسی. (غیاث اللغات). ماتم.
پرسه. [پ ِ س ِ] (اِخ) آخرین پادشاه مقدونیه (178- 168 ق.م.) پسر فیلفوس پنجم. وی در پیدنا مغلوب پل اِمیل شد و در اسارت به ایتالیا فرمان یافت (212-166 ق.م.).
پرسه. [پ ِ س ِ] (اِخ) پسر ژوپیتر رب النوع بزرگ یونانیان از مادری دانائه نام، نبسه ٔ پادشاه آرگس. او با راهنمائی می نرو و مرکور ربهالنوع و رب النوع یونانی، کارهای شگفت کردو وقتی که از مملکت کِفه یا سِفه پادشاه آسور می گذشت دختر او آندرومِد را از مرگ رهائی داد و او را با رضای پدر به زنی گرفت. از این نکاح پرسس بوجود آمد. او را یونانیهای قدیم منشاء نژاد پارسیان می دانند ظاهراً این افسانه از آسیا به جزیره ٔ اقریطش و از آنجابه یونان رفته باشد و برخی بنابراین تصور، افسانه ٔ مذکور را از پارسیان قدیم دانند. رجوع به ایران باستان ص 245 و 1297 و رجوع به پرس و پرسس شود. بنابر اساطیر یونانی وی پادشاه تیرنت شد و شهر می سِه نِس را بنیاد نهاد. از وی مجسمه ای در موزه ٔ واتیکان هست و نیزرجوع به ایران باستان صص 1353 و 2163 و 2168 شود.
فرهنگ عمید
ولگردی، دورهگردی،
[قدیمی] گدایی، دریوزگی،
* پرسه زدن: (مصدر لازم)
[عامیانه] راه رفتن بیهدف، گردش کردن در کوچه و بازار،
[قدیمی] راه رفتن و دریوزگی کردن،
پرسش،
عیادت، احوالپرسی از بیمار،
مجلس ختم،
ماتمپرسی، تسلیت،
واژه پیشنهادی
بهرام توکّلی
فیلمبردار فیلم پرسه در مه
حمید خضوعی ابیانه
موسیقی فیلم پرسه در مه
حامد ثابت
کارگردان فیلم مه بانو
مجید بهشتی
فرهنگ معین
راه رفتن بسیار و بی نتیجه، رفتن گدایان به گدایی. [خوانش: (پَ س ِ) (اِ.)]
احوالپرسی، عیادت، تسلیت، آمار، شمار، مراسم دیدار با بازماندگان کسی که مرده است، مجلس ترحیم. [خوانش: (پُ س ِ) (اِمص.)]
گویش مازندرانی
آرمیدن – استراحت کردن – آرامش یافتن
معادل ابجد
1172