معنی کارگردان فیلم گزارش یک جشن
حل جدول
حاتمی کیا
بازیگر فیلم گزارش یک جشن
رضا کیانیان
گزارش یک مرگ
اثری از گابریل گارسیا مارکز
گزارش یک قتل
فیلمی با بازی هما روستا
واژه پیشنهادی
ابراهیم حاتمی کیا
کارگردان فیلم گزارش یک قتل
محمدعلی نجفی
کارگردان فیلم گزارش
عباس کیارستمی
کارگردان فیلم آخرین گزارش
مرتضی آتش زمزم
کارگردان فیلم گزارش مریم
اسماعیل براری
کارگردان فیلم جشن تولد
عباس لاجوردی
کارگردان فیلم جشن دلتنگی
پوریا آذربایجانی
لغت نامه دهخدا
گزارش. [گ ُ رِ] (اِمص) (از: گزار + ش، پسوند اسم مصدر) (حاشیه ٔ برهان چ معین). تعبیر خواب را گویند. (برهان). و بیان امور گذشته. (آنندراج):
همه خوابها پیش ایشان بگفت
نهفته برون آورید از نهفت
کس آن را گزارش نیارست کرد
پراندیشه شدشان دل و روی زرد.
فردوسی.
مر این خوابها را بجز پیش اوی
مگوی و ز نادان گزارش مجوی.
فردوسی.
و مر انگشتری را... ملوک را به ولایت و ملک گزارش کنند و دیگر مردمان را بر عمل و صناعت و گروهی را بر کرامت بزرگان. (نوروزنامه). || شرح و تفسیر و عبارت هم آمده است. (برهان):
مرین دین به را بیاراستند
از این دین گزارش همی خواستند.
فردوسی.
چو آن ترکیب را کردند خارش
گزارنده چنین کردش گزارش.
نظامی.
پازند گزارش کتاب صحف ابراهیم است و ابستا گزارش آن. (صحاح الفرس).
و رجوع به گزاردن شود.
|| گفتن و ادا کردن سخن. رجوع به گزاردن شود. || پیش کش. || گذشتن. (برهان). به این معنی گذارش است. || عبور کردن. به این معنی گذارش است. || تجاوز نمودن. || ترک کردن. (آنندراج).
فرهنگ عمید
شرح و تفسیر قضیه، شرح و تفصیل خبر یا کاری که انجامیافته،
* گزارش دادن: (مصدر متعدی) اطلاع دادن، خبر دادن،
* گزارش کردن: (مصدر متعدی)
بیان کردن،
تفسیر کردن، شرح دادن،
جشن
مراسم توٲم با شادی و مهمانی برای یک امر مسرتانگیز: جشن عروسی،
عید: به سالی اندر هموار پنج جشن بُوَد / دو رسم دین عَرابی، سه رسم مُلک عجم (عنصری: ۲۰۴)،
شادی، خوشی، سُرور،
گویش مازندرانی
شادی – جشن
معادل ابجد
1567