معنی کارگردان فیلم یک جیب پر پول
حل جدول
لغت نامه دهخدا
یک پول. [ی َ / ی ِ] (اِ مرکب) واحد پول در دوران قاجاریه معادل نیم شاهی، و شاهی یک بیستم قران است: یک پول جگرک سفره قلمکار نمیخواد. (یادداشت مؤلف). و رجوع به شاهی شود.
واژه پیشنهادی
قدرت ا... صلح میرزایی
فیلمبردار فیلم یک جیب پرپول
حسن کریمی
کارگردان فیلم پول حلال
فریدون قوانلو
کارگردان فیلم دنیای پول
قدرت الله احسانی
کارگردان فیلم جنجال پول
پرویز خظیبی
فارسی به عربی
جیب، محفظه
فرهنگ معین
(اِ.) کیسه مانندی که به لباس می دوزند تا در آن پول یا کیف پول و امثال آن را قرار دهند.، ~ خود را پر کردن (کن.) مال اندوختن (از راه نامشروع).، ~ کسی را زدن پول کسی را دزدیدن.، توی ~ خود گذاشتن (کسی را). (کن.) بسیار قوی تر یا زرنگ تر بودن (از
جیب بر
(بُ) (ص فا.) دزدی که پول و مال کسان را از جیب آنان برباید، کیسه بر.
عربی به فارسی
ناحیه ای که کشور بیگانه دور انرا گرفته باشد , ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انرا کاملا احاطه کرده باشد , تحت محاصره , جیب , کیسه هوایی , پاکت , تشکیل کیسه در بدن , کوچک , جیبی , نقدی , پولی , جیب دار , درجیب گذاردن , درجیب پنهان کردن , بجیب زدن
فرهنگ عمید
دزدی که پول مردم را از جیب آنان میرباید، کیسهبر،
گویش مازندرانی
رشد مرحله ای برنج
فرهنگ فارسی هوشیار
کیسه بر (صفت) دزدی که پول و مال کسان را از جیب آنان برباید کیسه بر.
معادل ابجد
941