معنی کارگردان فیلم یک جیب پر پول

لغت نامه دهخدا

یک پول

یک پول. [ی َ / ی ِ] (اِ مرکب) واحد پول در دوران قاجاریه معادل نیم شاهی، و شاهی یک بیستم قران است: یک پول جگرک سفره قلمکار نمیخواد. (یادداشت مؤلف). و رجوع به شاهی شود.

فارسی به عربی

جیب

جیب، محفظه

فرهنگ معین

جیب

(اِ.) کیسه مانندی که به لباس می دوزند تا در آن پول یا کیف پول و امثال آن را قرار دهند.، ~ خود را پر کردن (کن.) مال اندوختن (از راه نامشروع).، ~ کسی را زدن پول کسی را دزدیدن.، توی ~ خود گذاشتن (کسی را). (کن.) بسیار قوی تر یا زرنگ تر بودن (از


جیب بر

(بُ) (ص فا.) دزدی که پول و مال کسان را از جیب آنان برباید، کیسه بر.

عربی به فارسی

جیب

ناحیه ای که کشور بیگانه دور انرا گرفته باشد , ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انرا کاملا احاطه کرده باشد , تحت محاصره , جیب , کیسه هوایی , پاکت , تشکیل کیسه در بدن , کوچک , جیبی , نقدی , پولی , جیب دار , درجیب گذاردن , درجیب پنهان کردن , بجیب زدن

فرهنگ عمید

جیب بر

دزدی که پول مردم را از جیب آنان می‌رباید، کیسه‌بر،

گویش مازندرانی

یک پر

رشد مرحله ای برنج

فرهنگ فارسی هوشیار

جیب بر

کیسه بر (صفت) دزدی که پول و مال کسان را از جیب آنان برباید کیسه بر.

معادل ابجد

کارگردان فیلم یک جیب پر پول

941

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری