معنی کارگشا

لغت نامه دهخدا

کارگشا

کارگشا. [گ ُ] (نف مرکب، اِ مرکب) کارگشای. تسهیل کننده ٔ کار. گشاینده ٔ کار. رجوع به کارگشای شود. || کسی که کارهای مردم را روبراه کند. واسطه. دلال.

فرهنگ معین

کارگشا

(گُ) (ص فا.) مشکل گشا، چاره جو.

فرهنگ عمید

کارگشا

[عامیانه] کسی که به‌ دیگری کمک می‌کند و کار او را راه می‌اندازد، آن‌که مشکل کسی را برطرف می‌سازد، گشایندۀ کار،
دلال، واسطه،
(اسم، صفت) خداوند،

حل جدول

کارگشا

مشکل گشا، چاره جو

فارسی به عربی

کارگشا

رجل الاعمال

فارسی به آلمانی

کارگشا

Unternehmer (m)

معادل ابجد

کارگشا

542

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری