معنی کار و حرفه و هنر
حل جدول
اردم
کار و هنر خوب
اردم
شغل و حرفه
کار، پیشه
پیشه و هنر و کار خوب
اردم
فن و حرفه
پیشه، شغل
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) شغل و صنعت حرفه و صنعت. یا وزارت پیشه و هنر. وزارت صناعت.
فرهنگ معین
(حِ فِ) [ع. حرفه] (اِ.) پیشه، کار.
لغت نامه دهخدا
پیشه وهنر. [ش َ / ش ِ وَ هَُ ن َ] (اِ مرکب) شغل و صنعت. || وزارت پیشه و هنر، نامی که وزارت صناعت را دادند. (از لغات مصوب فرهنگستان ایران).
کار و کاچار
کار و کاچار. [رُ] (ترکیب عطفی، اِ مرکب) کار و لوازم آن. کار و اسباب کار:
تا میان بسته اند پیش امیر
در تک و تاز کار و کاچارند.
ناصرخسرو (دیوان ص 128).
رجوع به کار و رجوع به کاچار شود.
کار و گر
کار و گر. [رُ گ َ] (اِ مرکب) کار و کر. پشت و پناه و مراد و مقصود باشد. (برهان). و رجوع به «کار و کر» و «کام و کر» شود.
کار و کیائی
کار و کیائی. [رُ] (حامص مرکب) رجوع به کار و کیایی شود.
کار و کیایی
کار و کیایی. [رُ] (حامص مرکب) کارکیایی. پادشاهی. امیری:
طاقت آن کار و کیایی نداشت
کز غم کار تو رهایی نداشت.
نظامی.
چو وقت آن نماند پادشایی
بکاری نامد آن کار و کیایی.
نظامی.
ملک بدین کار و کیایی تراست
سینه کن این سینه گشایی تراست.
نظامی.
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
781