معنی کالا
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(اِ.) اسباب، متاع.
فرهنگ عمید
(اقتصاد) متاع، مالالتجاره،
[قدیمی] مال،
[قدیمی] مجموع مهرههای شطرنج،
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
اروس، تنخواه، جنس، قماش، مال، مالالتجاره، متاع، فرآورده، محصول، اسباب
فارسی به انگلیسی
Article, Commodity, Freight, Goods, Lading, Manufacture, Merchandise, Ware
فارسی به عربی
بضاعه، سلعه، قطعه، ماده، مرور، مقاله
گویش مازندرانی
کلاه
فرهنگ فارسی هوشیار
اسباب خانه، اثاث، کالای خانه، مال التجاره
فارسی به ایتالیایی
merce
فارسی به آلمانی
Verkehr (m)
معادل ابجد
52