معنی کاهان
لغت نامه دهخدا
کاهان. (نف، ق) در حال کاستن. (یادداشت مؤلف). کاهنده. کم کننده. کوتاه کننده.
- عمرکاهان، کاهنده ٔ عمر. مرگ آور. کوتاه کننده ٔ زندگانی:
اژدها گرچه عمرکاهان است
هم نگهبان گنج سلطان است.
سنایی.
|| در حال کاسته شدن. (یادداشت مؤلف).
حل جدول
روستایی از توابع بخش خوشاب شهرستان سبزوار
فرهنگ فارسی هوشیار
کاهنده، کم و کوتاه کننده
معادل ابجد
77