معنی کتابخانه
لغت نامه دهخدا
کتابخانه. [ک ِ ن َ / ن ِ] (اِ مرکب) خانه ٔ کتاب. جای نگهداری کتاب اعم از آنکه اطاق مانندو جای مسقفی باشد یا محلی که در آن کتابها را فراهم آورند و با نظم و ترتیب خاصی در قفسه ها بچینند. (فرهنگ فارسی معین). جایی که در آن کتابهای خطی و یا چاپی را جمع آرند و با نظم و ترتیب معینی قرار دهند. (از ناظم الاطباء). دارالکتب. (یادداشت مؤلف): از آن مجلدی چند در کتابخانه ٔ سرخس دیدم و مجلدی چند در کتابخانه ٔ مهد عراق. (تاریخ بیهقی ص 175).
بدیهه گفته ست اندر کتابخانه
بفر دولت شاهنشه مظفر.
مسعودسعد (دیوان چ رشیدیاسمی ص 237).
|| کتابفروشی. دکان کتاب فروشی. (ناظم الاطباء). سابقاً کتابخانه هم به مخزن کتاب و هم به کتاب فروشی اطلاق می شد ولی فرهنگستان برای امتیاز آن دو، کتابخانه را به مخزن کتاب و کتاب فروشی را به دکان و مغازه ٔ فروش کتاب اختصاص داد (چنانکه در زبانهای اروپایی معمول است). (فرهنگ فارسی معین).
- کتابخانه ٔ خصوصی، کتابخانه ٔ شخصی. رجوع به کتابخانه ٔ شخصی شود.
- کتابخانه ٔ شخصی، کتابخانه ای که شخصی برای استفاده ٔ خود فراهم کرده باشد. (از فرهنگ فارسی معین).
- کتابخانه ٔ عمومی، کتابخانه ای که شخص یا مؤسسه یا دولتی برای استفاده ٔ عموم فراهم کرده باشد. (فرهنگ فارسی معین).
- کتابخانه ٔ ملّی، کتابخانه ای که از طرف ملت یا دولت برای استفاده ٔ عموم ملت فراهم شده باشد. (فرهنگ فارسی معین).
فرهنگ معین
(کِ. نِ) [ع - فا.] (اِمر.) محل نگهداری کتاب.
فرهنگ عمید
محلی عمومی با کتابهای بسیار و مکانی برای مطالعه،
[منسوخ] = کتابفروشی
* کتابخانهٴ شخصی: کتابخانهای که کسی برای استفادۀ خود فراهم کرده باشد،
* کتابخانهٴ عمومی: کتابخانهای که برای استفادۀ همۀ مردم فراهم شده باشد،
حل جدول
محل مطالعه
فرهنگ واژههای فارسی سره
نسکخانه
کلمات بیگانه به فارسی
نسکخانه
فارسی به انگلیسی
Bookcase, Library
فارسی به ترکی
kütüphane; kitaplık
فارسی به عربی
مکتبه
فرهنگ فارسی هوشیار
جای نگهداری کتاب اعم از آنکه اطاق مانند و جای مسقفی باشد یا محلی که در آن کتابها را فراهم آورند و با نظم و ترتیب خاصی در قفسه ها بچینند
فارسی به ایتالیایی
biblioteca
فارسی به آلمانی
Bibliothek (f), Bücherei (f)
معادل ابجد
1079