معنی کتابی از غزاله علیزاده
حل جدول
خانه ادریسی ها
اثری از غزاله علیزاده
خانه ادریسی ها، دو منظره، شب های تهران
غزاله
آهوی ماده
لغت نامه دهخدا
غزاله. [غ َ ل َ] اسب محطم بن ارقم. (منتهی الارب).
غزاله. [غ َ ل َ] (اِخ) اسب محطم بن ارقم. (منتهی الارب).
غزاله ٔ فلک
غزاله ٔ فلک. [غ َ ل َ / ل ِ ی ِ ف َ ل َ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) کنایه از آفتاب جهانتاب است.رجوع به غزاله شود. || برج حمل که برج اول است از دوازده برج فلک. (برهان قاطع) (آنندراج).
کتابی
کتابی. [ک ِ] (ص نسبی) شرعاً کافری است که به پاره ای از کیشهای کتابهای منسوخ متدین باشد. (از کشاف اصطلاحات الفنون). کافر کتابی که دین منسوخ دارد. (غیاث اللغات):
از علم رهی به معرفت پیدا کن
مانند کتابی که مسلمان گردد.
جلال سیادت (از آنندراج).
|| یهودی. (ناظم الاطباء).
- کافر کتابی، کافری که امت پیغمبری باشد مثل یهود و نصاری و منکر دین محمدی بود. (آنندراج):
ز خط صفحه ٔ رویش نظر نمی گیرم
بسوی عشق چو من کافر کتابی نیست.
ملامفید بلخی (از آنندراج).
واژه پیشنهادی
تالارها
فرهنگ معین
آهو بره ماده، آفتاب،
فرهنگ فارسی هوشیار
بچه آهو که ماده باشد
کتابی
نامه ای - نیپک، بغلی (صفت) منسوب به کتاب، کافر کتابی: } از علم رهی بمعرفت پیدا کن خ مانند کتابی که مسلمان گردد . { (جل سیادت) یا کافر کتابی، (اسم) نوعی شیشه مخصوص مشروب بغلی. یا کتابی ایستادن (در اتوبوس و غیره) . مانند کتاب (در قفسه) پهلوی هم و تنگ یکدیگر سر پا ایستادن.
فرهنگ فارسی آزاد
غَزالَه، مُؤنَّث غَزال، ایضاً‚: اول و ابتدا- خورشید بهنگام طلوع،
فرهنگ عمید
(زیستشناسی) آهوبرۀ ماده،
[مجاز] آفتاب: نماز شام که زرینغزاله در پس کوه / نهفته گشت و هوا کرد عزم مشکافشان (سلمان ساوجی: ۱۶۷)،
برج حمل،
کتابی
نوشتاریمانند: سخن کتابی،
دارای شکل تخت و کتابمانند: باتری کتابی،
(اسم) ظرف شیشهای با دهانۀ باریک و بدنۀ مکعبمستطیل برای نوشیدنیهای الکلی، بغلی،
(قید) [مجاز] کنار هم و بدون فاصله،
(اسم، صفت نسبی) (فقه) [قدیمی] غیرمسلمان معتقد به یکی از کتابهای آسمانی، اهل کتاب،
کتابی زدن: (مصدر متعدی) [قدیمی، مجاز] نوشیدن شراب از شیشۀ کتابی،
نام های ایرانی
دخترانه، آهوی کوهی، آهو بره ماده
معادل ابجد
1611