معنی کتبی

لغت نامه دهخدا

کتبی

کتبی. [ک َ] (ص نسبی) که نوشته شود. مقابل شفاهی.
- امتحان کتبی، امتحانی که پاسخ پرسشها نوشته شود. مقابل امتحان شفاهی.

کتبی. [ک ُ ت ُ] (ع ص نسبی) کتابفروش. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || نگاهدارنده ٔ کتاب. حافظ کتاب. (از اقرب الموارد). || کتاب شناس. (یادداشت مؤلف).

کتبی. [ک ُ ت ُ] (اِخ) محمود مؤلف تاریخی است در خصوص آل مظفر. رجوع به محمود و رجوع به مجله ٔ یادگار سال 5 شماره ٔ 1 و 2 شود.

فرهنگ معین

کتبی

(کَ) [ع.] (اِ.) نوشتاری، نوشته شده، مقابل شفاهی.

حل جدول

کتبی

مقابل شفاهی

فارسی به عربی

کتبی

مکتوب

فرهنگ فارسی هوشیار

کتبی

مقابل شفاهی، امتحان کتبی

فارسی به آلمانی

کتبی

Geschreiben, Schriftlich

معادل ابجد

کتبی

432

قافیه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری