معنی کتی بیتس
حل جدول
برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول زن در سال 1990 میلادی
لغت نامه دهخدا
کتی. [] (هندی، اِ) کته. اسم هندی کلب است. (تحفه ٔ حکیم مؤمن). رجوع به کته شود.
کتی. [ک َ] (اِ) پاره ٔ آهن که زیر ناودان نهند تا آب ریزد. (یادداشت مؤلف).
قصاب کتی
قصاب کتی. [ق َص ْ صاک ُ] (اِخ) دهی است از دهستان اهلمرستاق بخش مرکزی شهرستان آمل است. این ده در 9000 گزی شمال باختری آمل و 1000 گزی باختر شوسه ٔ آمل به محمودآباد و در دشت واقع شده و هوایی معتدل مرطوب مالاریائی دارد. سکنه ٔآن 180 تن. آب آن از چشمه ٔ بولیده و فاضلاب هلی کتی ومحصول آن برنج، کنف، حبوبات، و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
قلعه کتی
قلعه کتی. [ق َ ع َ ک ُ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان میانرود پائین بخش مرکزی شهرستان آمل، واقع در 14000گزی باختر آمل. سکنه ٔ آن 35 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
قلعه کتی. [ق َ ع َ ک ُ] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان دابو بخش مرکزی شهرستان آمل که فعلاً مخروبه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
عباس کتی
عباس کتی. [ع َب ْ با ک ُ] (اِخ) مزرعه ٔ کوچکی است از دهستان پائین خیابان بخش مرکزی شهرستان آمل نزدیک به آبادی انجپل. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).
کرات کتی
کرات کتی. [ک َ ک ُ] (اِخ) دهی است از دهستان گلیجان شهسوار. جلگه ای، معتدل، مرطوب و سکنه ٔ آن 330 تن است. آب از رودخانه چشمه کیله. محصولش برنج و مرکبات و شغل اهالی آنجا زراعت است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
کرات کتی. [ک َ ک ُ] (اِخ) دهی است از دهستان ناتل رستاق بخش نور شهرستان آمل. معتدل، مرطوب و سکنه ٔ آن 250 تن است. آب از رود وانگتارود. محصولش برنج، کمی غلات و لبنیات و شغل اهالی آنجا زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
موزی کتی
موزی کتی. [ک ُ] (اِخ) دهی است از دهستان دابو بخش مرکزی شهرستان آمل با 230 تن سکنه. آب آن از رودخانه ٔ هراز و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).
شاه کتی
شاه کتی. [ک ُ] (اِخ) دهی از دهستان دابو بخش مرکزی شهرستان آمل. دارای 215 تن سکنه. آب آن از رودخانه و چشمه. محصول آن برنج، کنف و صیفی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
گویش مازندرانی
معادل ابجد
902