معنی کج تاب
لغت نامه دهخدا
کج تاب. [ک َ] (نف مرکب) که کج تابد. که ناراست تاب دهد. || بدرفتار. با سوء سلوک.
حل جدول
ناسازگار و بدرفتار
معادل ابجد
426