معنی کج شدن
لغت نامه دهخدا
کج شدن. [ک َ ش ُ دَ] (مص مرکب) میل کردن. به یکسوگرائیدن. خمیدن: تعرج، کج شدن بنا. (منتهی الارب).
حل جدول
انحراف
فارسی به انگلیسی
فارسی به ترکی
eğrilmek
فارسی به عربی
اسرع، ترنح، کعب، لحم بدون دهن
فارسی به آلمانی
Absatz (m), Ferse (f), Hacke (f)
معادل ابجد
377