معنی کدینه

لغت نامه دهخدا

کدینه

کدینه. [ک ُ ن َ / ن ِ] (اِ) بمعنی کدین است که چوب گازران و دقاقان باشد. (برهان) (از آنندراج). کدنگ. (ناظم الاطباء):
به کلبتینم اگر سر جدا کنی چون شمع
نکوبد آهن سرد طمع کدینه ٔ من.
خاقانی.
هرکه میخ و کدینه پیش نهاد
کنده بر دست و پای خویش نهاد.
نظامی.
جامه چون در توله است از قنطره
در کدینه گشت پاره یکسره.
نظام قاری (دیوان ص 24).
- کدینه ٔ گرز، گرز کدینه. چوب گازران:
بر هرکه زدی کدینه ٔ گرز
بشکستی اگرچه بودی البرز.
نظامی.
رجوع به گرز کدینه شود.
- گرز کدینه، کدینه ٔ گرز. چوب گازران:
برآهیخت گرزی کدینه برخت
بزد بر قدک تا که شد لخت لخت.
نظام قاری (دیوان ص 190).
از گرز کدینه یا ساقیان قدک و صوفک فروکوفتند، چنانکه فغانشان به ملأاعلا رسید. (نظام قاری ص 151). رجوع به کدینه ٔ گرز شود.


کودینه

کودینه. [ن َ / ن ِ] کودیان. کودین. (اشتینگاس) (ناظم الاطباء). کدنگ. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). کدین. کدینه و رجوع به کودیان، کودین، کدین و کدینه شود.


کودیان

کودیان. [] (اِ) کودین. کودینه. چکش بزرگ یاکلوخ کوب. (از اشتینگاس). میخکوب و کدین. (ناظم الاطباء). و رجوع به کودین، کودینه، کدین و کدینه شود.


کوتنگ

کوتنگ. [ت َ] (اِ) به معنی کدنگ است، و آن چوبی باشد که گازران بدان جامه را کوبند یعنی دقاقی کنند و آن را کوتنگ گازر هم می گویند و به عربی مدقه خوانند. (برهان) (آنندراج). کدنگه. کدین. کدینه. (فرهنگ فارسی معین): وبیل، کوتنگ گازر که بعد شستن بدان کوبد و جلا دهد. (منتهی الارب). و رجوع به کدنگ و کدنگه و کدین و کدینه شود.


کدنگ

کدنگ. [ک ُ دَ] (اِ) کدنگه. چوبی باشد که گازران و دقاقان جامه را بدان دقاقی کنند. (برهان) (فرهنگ جهانگیری). چوبی که گازران جامه بدان کوبند تا پاک شود. (آنندراج) (انجمن آرای ناصری). کدین. کُدینه. (آنندراج) (انجمن آرای ناصری). کودینه. بَیزَر. (زمخشری). کدنگه. (از آنندراج):
به دار جور تو سر برنهم کدنگ بزن
ز عشق روی تو بیزارم ار بگویم آه.
سوزنی.
بیزر...، کدنگ گازران. (منتهی الارب). رجوع به کدین و کدینه شود.

فارسی به انگلیسی

کدینه‌

Bat, Billy, Hammer

حل جدول

کدینه

چوب گازران


چوب گازران

کدینه

فرهنگ فارسی هوشیار

کدینه

(اسم) چوبی است که گازران و دقاقان جامه را بدان دقاقی کنند.


کوبن

(اسم) چکش آهنگران و مسگران و آن دو قسم باشد: یکی مربع که آنرا پتک خوانند و دیگری دراز و آنرا کدینه گویند مطراق

واژه پیشنهادی

فرهنگ عمید

جلنبه

چوبی که جامه را در وقت شستن با آن می‌کوبند، چوب گازران، کدینه، کوبین، کدنگ،


جامه کوب

کسی که جامه را در وقت شستن می‌کوبد، رختشوی، گازر،
(اسم) چوبی ستبر که گازران جامه را هنگام شستن با آن می‌کوبند، کدنگ، کدینه، کوبین،


شنگینه

چوبی که چهارپایان را با آن می‌رانند: اگر با من دگر کاوی خوری ناگه / به سر بر تیغ و بر پهلوی شنگینه (فرالاوی: شاعران بی‌دیوان: ۴۲)،
چوبی که گازران جامه را در وقت شستن با آن می‌کوبند، کدین، کدینه، کوبین،

فرهنگ معین

کدین

(کَ دِ) (اِ.) چوبی که رخت شویان با آن جامه را هنگام شستن می کوبیدند. کدنگ و کدینه نیز گفته می شود.


کوبن

(بِ یا بَ) (اِ.) چکش آهنگران و مسگران و آن دو قسم باشد، یکی مربع ک ه آن را پتک خوانند، دیگری دراز و آن را کدینه گویند، مطراق.

معادل ابجد

کدینه

89

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری