معنی کدیه
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
سختی روزگار، گدایی. [خوانش: (کُ یِ) [ع. کدیه] (اِمص.)]
فرهنگ عمید
گدایی: بدین دقیقه که گفتم گمان کدیه مبر / به بنده، گر چه گدایی شریعت شعر است (انوری: ۴۵)،
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
تکدی، سوال، گدایی، عسرت
فرهنگ فارسی هوشیار
کدیه در فارسی پارسی تازی گشته گدیه گدایی نیست حاجت مرا به افسانه کدیه خوش نیست گنج در خانه (نزاری) (اسم) سختی روز گار، گدایی: } بدین لطیفه که گفتم گمان کدیه مبر ببنده گر چه گدایی شریعت شعر است . { (انوری سروری)
معادل ابجد
39