معنی کشتیگیر اسبق ایران
حل جدول
یاری
کشتیگیر ایرانی
یزدانی
تکواندوکار اسبق ایران
افلاکی
کشتیگیر آماده
روپا
کشتی گیر اسبق ایران
یاری
لغت نامه دهخدا
اسبق. [اَ ب َ] (ع ن تف) نعت تفضیلی از سبقت. پیش تر. جلوتر. سابق تر. سبقت گیرنده تر. پیش تر از پیش... از پیش پیش تر.
- امثال:
اسبق من الاجل.
اسبق من الافکار. (مجمع الامثال میدانی).
|| افضل.
عربی به فارسی
مقدم بودن , جلوتر بودن از , اسبق بودن بر
فرهنگ عمید
قبل از پیشین، سابقتر: رئیس سابق و رئیس اسبق شرکت،
فرهنگ واژههای فارسی سره
پیشین
کلمات بیگانه به فارسی
پیشین
فرهنگ فارسی آزاد
اَسْبَق، پیشتر، جلوتر، پیش تر از پیش،
فرهنگ معین
پیش تر، جلوتر، پیشروتر. [خوانش: (اَ بَ) [ع.] (ص تف.)]
فارسی به عربی
فرهنگ فارسی هوشیار
پیش تر، پیشرو تر (صفت) پیش تر جلوتر سابق تر سبقت گیرنده تر پیش تر از پیش از پیش پیشتر، پیشروتر.
معادل ابجد
1385